Sunday 4 January 2015

فقر و بیکاری؛ دلائل عمدهء نا امنی


----
روز شنبه، فرمانده پولیس قندوز شخصی را دستگیر کرده بود که در بدل "پول" می خواست "بمبی" را جاسازی کند که از راه دور کنترول می شد، چندی پیش در هلمند، شخصی دیگری که در مقابل پول همین کار را می کرد نیز بازداشت شده بود، گزارشی دیگری در یکی از تلویزیون های افغانستان سال گذشته نشان داد که اکثریت طالبانی که در هلمند می جنگیدند در بدل مقداری بسیار اندکی پول استخدام شده بودند تا بجنگند، در یک تحقیقی که دفتر ما در جریان مسابقات "شش دوش" یا "اشپگیزه تورنمنت" در کریکت بورد افغانستان داشت و در مصاحبه با بیش از دها نفر از تماشاچیان(که اکثرا از مشرقی بود)، آنها نیز تاکید داشتند که تعدادی زیادی از جوانان و پیران در مشرقی، به دلیل بیکاری و فقر به صفوف مخالفین می پیوندند؛ پول نا چیزی می گیرند و در مقابل دولت می جنگند، اینها حتی در بعضی مواقع دست به سرقت های مسلحانه و حمله به خانه های مردم می زنند، سرقت های خورد و بزرگ در کابل و موارد دیگر ...
وقتی که بیش از دوصد تا دوصد و پنجاه هزار متعلمین مکاتب سالانه از مکاتب فارغ می شوند و تنها نیمی از این تعداد در دانشگاه ها راه پیدا می کنند، وقتی که سالانه هزاران تن از دانشگاه ها فارغ می شوند و تنها شاید نیمی از این رقم بتوانند کار پیدا کنند و بقیه چندین سال بیکار باشند، وقتی که هزاران تن از طبقهء کارگر که با کار های روزمزد و ثقیل خانواده های شان را سیر می کنند؛ بیکار باشند، وقتی که زراعت و مالداری هیچ رونقی نداشته باشد و از طرف دولت هیچ توجهی در این راستا نشود (حمایت نشود)، وقتی که کارهای تولیدی نمی شود و کارخانه ها، شرکت های تولیدی و تصدی های که بتوانند اشتغال بیافرینند؛ وجود ندارند و در این راستا هم کار قابل ملاحظهء نمی شود... چطور می توان امنیت آورد؟ و چگونه می توان این کشور را آرام ساخت؟ آیا اینها خود نا امنی نمی آفرینند؟ 
به نظر من مسائل یاد شده و خیلی مسائل دیگر می توانند تأثیر مستقیم بالای امنیت داشته باشند و توجه نکردن روی این مسائل می تواند امنیت را خرابتر و سرقت های مسلحانه، تجاوزات، فساد و خیلی مسائل دیگر را نیز افزایش دهند...

No comments:

Post a Comment