Sunday 29 June 2014

بی آزار و خلق آزاری





امروز، وقتی از پیش شفاخانه مولا علی ـ گولایی دواخانه ـ بطرف کوته سنگی روان بودم، موتری خورد و سه رنگی توجه ام را جلب کرد، در نگاه اول، فهمیدم که باید بشردوست باشد؛ بشردوست در سیت پشت سر موتر و راننده اش پیش رو، به سمت پل سرخ یا شاید پارلمان در حرکت بود.
موتری سه رنگ ـ سیاه، سرح و سبزـ مثل تکسی، کورولا یا موتر های شخصیء دیگر بدون دغدغه و بادیگارد و دنگ و فنگ به پیش می رفت، به هیچ پیاده، بایسکل یا موتری آزاری نمی رساند، مثل افراد عادی این شهر به آرامی حرکت می کرد... بشردوست را همه می شناسید فکر نکنم بیشتر از این نیاز باشد که بنویسم.
اما بر خلاف این انسان متواضع و فروتن؛ دیگر سیاسیون این شهر و این کشور با موتر های ضد گلوله و بی ام دبلیو و بینز ... هر طرف که می رود 20 تا 30 دقیقه هزاران موتر باید بایستد، هزاران انسان باید از کارش پس بماند، هزاران انسان باید به وعده های که داده عمل نتواند و دروغ گو شود... تا این افراد از آن ساحه عبور کنند، کاندیدان ریاست جمهوری هر کدام ده ها موتر دنبال خویش می برند و این باعث می شود که هزاران موتر و هزاران انسان معطل عبور اینها شوند؛ و همین طور وکلای پارلمان، وزرای محترم کابینه، جنرالان، وکلای و کاندیدای شورای ولایتی.
رییس جمهور اما، باید یک روز تمام، آن منطقه تعطیل شود تا رییس جمهور بیاید و از آن جا عبور کند.
در همه حال من و تو و این مردم رنج کشیده و ستم دیده باید تحمل کنیم و رنج بیشتر بکشیم.

Monday 23 June 2014

تقلبکار یا نه، همین!




آقای امرخیل در تقلب به نفع داکتر اشرف غنی احمدزی متهم است و گفته می شود که صندوق ها را به نفع اشرف غنی احمدزی پر کرده، اینکه این اتهام درست است یا غلط باید نهاد های مسئول افغانستان مشخص سازد، اما سخن اینجاست که یک تعدادی از آقای امرخیل قهرمان می سازند، حیرانم به این دسته که آقای ضیاءالحق امرخیل را قهرمان می گوید، از آنها باید پرسید، قهرمان چه؟
اگر جناب امرخیل تقلب کرده باشد، خیانت کرده و خائن خواهد بود و اگر تقلب نکرده، و اتهاماتش بر طرف شود، آقای امرخیل جز انجام وظیفه کاری دیگری نکرده (هزاران نفر دارند وظایف شان را انجام می دهند) پس کسانی که آقای امرخیل را قهرمان می گویند مشخص سازند که این قهرمانی از چه سبب است؟ من که نفهمیدم؟؟؟ دلیلی دیگری برای قهرمانی وی نمی بینم مگر اینکه به خاطر تقلب کردن اش قهرمان گفته شود.
با این قهرمان سازی های دروغین هیچ کاری برای افغانستان نخواهد شد. چه طرفدار امرخیل باشیم، چه طرفدار داکتر اشرف غنی احمدزی و یا هم طرفدار داکتر عبدالله‌،‌ بهتر این خواهد بود که از دولت و نهاد های مسئول بخواهیم که موضوع امرخیل را مشخص سازد، اگر بیگناه است، بیگناهی اش ثابت شود و اگر تقلب کار است باید محاکمه شود.
در نهایت باید گفت، امرخیل؛ تقلب کار یا نه، همین!

Monday 16 June 2014

از سیاست افغانی نفرت دارم!


از سیاست افغانی نفرت دارم!

در افغانستان، اتهام، اتهام است و خیانت هم اتهام، و جالب تر اینکه بعضی از متهمین و خائنین قهرمان میشوند. یادم است که در طول 13 سال گذشته تعدادی زیادی متهم شده اند، اما این اتهام اتهام باقی مانده، نه بی گناهی ثابت شده و نه خیانت.
حتما در ذهن تان است: احمد ضیا مسعود در دبی، حصین فهیم، محمود کرزی، قدیر فطرت و تعدادی دیگر در ورشکستگی کابل بانک، عمر زاخیلوال در اختلاس، ستار خواصی در طرفداری صریح از طالبان، وحید مژده در رابطه داشتن با طالبان و پاکستان... و اکنون امرخیل در تقلب.
اتهام بالای امر خیل هم مانندی قضایای قبلی، اتهام باقی خواهد ماند. امر خیل برای بعضی ها قهرمان و برای بعضی ها خائن حساب خواهد شد.
دولت افغانستان نه بی گناهی این افراد را ثابت می کند و نه هم جرم شان را.
و اینجاست که قهرمان های ملی ما روز به روز افزایش می یاید، اما افغانستان هم چنان غرق در فساد باقی می ماند، نه پیشرفتی، نه آبرویی و نه حیثیتی.
و نفرت من از این سیاست سیر صعودی اش را می پیماید.


Tuesday 10 June 2014

زنان قربانی مصلحت

زنان قربانی مصلحت


دیشب حاجی محمد محقق مهمان تلویزیون میترا بود، در یک قسمت از مصاحبه خبر نگار در مورد حقوق زنان و از جمله در مورد حضور نیافتنن خانم عبدالله عبدالله ( و بطور ضمنی خانم آقای محقق و... ) در مبارزات انتخاباتی سوال کرد، آقای محقق در جواب گفت: هنوز مردم افغانستان به آن درک نرسیده که بتواند حضور خانم های کاندیدا ها را بپذیرد، البته تنها این کار را جوانان و تحصیل کرده ها می پذیرد اما در میان توده ها تاثیر خوب ندارد، خبر نگار دوباره سوال کرد: شما گفتید که جوانان می پذیرد و قسمی که در مصاحبهء های تان گفته اید نقش جوانان در تیم شما بسیار چشم گیر خواهد بود و بیش از 60 فیصد از رای دهنده ها را هم جوانان تشکیل می دهد، پس جوانان می توانند این موضوع بپذیرد، اما آقای محقق در جواب گفت: تعدادی زیادی از جوانان هم این موضوع را نمی پذیرد و این بالای آرای مردم تاثیر بد دارد. خلاصه خبر نگار قانع نمی شد و وضعیت حاجی محمد محقق هم لحظه به لحظه بد تر می شد، این سوالها چند مرتبه تکرار شد و هر بار فشار بالای آقای محقق بیشتر و بیشتر می شد و از جواب دورتر، این بود که خبر نگار هم از خیر این جواب گذشت و سوال بعدی را پرسید.
دوازده سال کرزی خانمش را در درون ارگ نگهداشت و گفت که هنوز ذهنیت مردم افغانستان آمادهء پذیرفتن این موضوع نیست، مصلحت نیست که خانمش در رسانه ها و محضر عام حضور یابد و...
بجز داکتر اشرف غنی احمدزی دیگر کاندیدان ریاست جمهوری خانم های شان را در مبارزات انتخاباتی نیاورد، و هیچ کسی حتی روی خانم های این کاندیدان را ندیده، اکثریت این کاندیدان می گویند که مردم آمادهء پذیرفتن این موضوع نیست، مصحلت نیست، تاثیری بد دارد....
از برای خدا! شما از همین حالا خانم های تانرا قربانی مصلحت گری های خویش می کنید (مصلحت نیست، تاثیری بد دارد، ذهنیت مردم آماده نیست...) نا سلامتی، قرار است برای برابری و حقوق زنان و بهتر ساختن وضعیت زنان کار کنید... پس خانم و خانم های خود تان چه؟؟؟