Wednesday 4 February 2015

میشود اینگونه اندیشید!


بنظر من میشود اینگونه اندیشید، بعد از 2001 و (ظاهرا) شکست طالبان، پایهء نقطهء صفر افغانستان گذاشته شد (شکست ابرقدرت های جهان و تاریخ 5000 هزار ساله را بیاندازیم در ذباله دان،‌چون اگر فرض کنیم راست هم باشد مشکلی را حل نمی کند و دل خوش کردن ناحق است، اصلا افغانستان قبل از 2001 را بیاندازیم کنار :‌) ) و ما از 2001 شروع شده ایم که در مرحله صفر همه چیز قرار داشتیم، 14 سال هر چند سالهای زیادی بود اما مشکل است که ما از صفر، به یکبارگی، دولت دموکراتیک، قوانین انسانی، نهاد های دموکراتیک و مدنی ی قوی... داشته باشیم. در مرحله های ابتدائی کشور شدن(هویت) قرار داریم، هنوز دید ها قومی است، انحصار وجود دارد، مافیا ها بیدارند، جهل و بیسوادی هم چنان استوار قامت برافراشته، نا امنی بیداد می کند، مواد مخدر و قاچاق آن وجود دارد و همینطور موارد دیگر.
پس در ابتدای سفر قرار داریم، تا رسیدن به مقصد باید راهی درازی را بپیمائیم و نهاد های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مدنی، جوانان، روشنفکران، اساتید و همه و همه برای تشکیل یک نظام دموکراتیک و ملی و برای از بین بردن چالش ها تلاش کنند و این مسیر دشورا را بپیمایند... (دراز است ره مقصد و ما نو سفریم) (با لبخند(