Sunday 2 November 2014

یک مسئلهء ذهنی!


این اولین محرمی است که در کابل هستم، واقعاً انگشت بدهان مانده ام و حیرت کرده ام از این همه...
سوالهای زیادی ذهنم را می آزارد، چرا قمه؟ چرا بیرق های گوناگون؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟
هر چند تعدادی به این باور است که یک بخش اینگونه عزاداری ها، عقده گشایی است، زیرا این مردم در طول تاریخ نتوانسته بودند آزادانه مراسم های مذهبی شان را برپا کنند و همیشه سرکوب شده بودند، عقده یی شده اند و از این رو می خواهند با نمایش های این چنینی به نحوی باور ها و مراسم شان را به نمایش بگذارند، از این جهت است که به جاده ها، و مکان های مثل سر پل کوته سنگی می برآیند و به همه نشان می دهند که ما عزاداری می کنیم، و بخش دیگری هم ریشه در بی سوادی و نا آگاهی مردم دارد که با وجود دستور ها و فتواهای مکرر در حرام بودن قمه زنی و زنجیر زنی، باز هم به این کار ها روی می آورند...
اما به نظر من این هردو مورد درست نیست، زیرا اگر شیعیان کابل عقدهء تاریخی دارند و از این رو زیاده روی می کنند، پس چرا قمه زنی در مکان دیگر دنیا مثل شهر های کلان ایران، پاکستان، هند، بحرین، عراق و جاهای دیگر وجود دارد، آنها از لحاظ تاریخی سرکوب نشده اند، آنها آزاد بودند...
از طرف دیگر، تقلید موضوع مهمی در بین شیعیان است و برای هر شیعه ضرور است که از مجتهدی که فکر می کند اعلم است تقلید کند و مطابق به گفته های ایشان عمل کند، این اصل در بین شیعیان ریشهء قوی هم دارد، و بسیاری از شیعیان یک مجتهدی که فکر می کند اعلم است تقلید می کنند، اما وقتی موضوع عاشورا می آید چرا اینگونه نیست، و دیگر فتواهای مجتهدین شان اهمیتی ندارد، تعداد زیادی از مجتهدین فتوا داده اند که قمه زنی جواز ندارد یا حرام است، بطور مثال، آیت الله محقق کابلی، آیت الله شیرازی، خامنه ای و بعضی مراجع تقلید دیگر... پس چرا هنوز هم ادامه دارد؟
ذهن من قمه زنی های این چنینی را نه به عنوان عقده گشایی می پذیرد و نه به عنوان رسم و عنعنهء مذهبی و نه هم آنرا ناشی از بی سوادی و نا آگاهی مردم می داند، برای من این کار بیشتر به یک پروژهء بزرگ شباهت دارد، که پول هنگفتی نیز برای آن مصرف می شود. به هر حال این مسئله ای است که دنبال جوابم؟؟؟!!!