Friday 19 April 2013

فدای عشق سر بالایم اکنون


                                                            
تنـم تب دارد و تنــهایم اکـنون
سراسر والــــه و شیدایم اکنون

ندارم لحـظه ی لبـــخند بر لب
لبالب مملو از غم هــایم اکنون

تعجب نیست گر حالم خرابست
اسیر حسن آن زیـــبایم اکـــنون

نکردم فکر روزِ سخت خویش را
فدای عشق سر بـــالایــم اکنــون

Tuesday 2 April 2013

تنوع زیبایی است


تنوع زیبایی است
زیستن در محیطی که در آن تنوع نیست چندان جذابیتی نخواهد داشت- تنوع نژاد،تنوع زبان، تنوع دین، تنوع فرهنگ، تنوع رنگ، تنوع افکار و غیره. تنوع زیبایی است و جذابیت به وجود می آورد، در حقیقت می توان گفت که تنوع نه تنها زیبائی است بلکه اجتناب نا پذیر نیز است؛ خواه این تنوع را در جامعه ی انسانی در نظر بگیرم یا در طبیعت. تنوع به انسان ها نوعی احساس لذت، خوشی و زیبایی می دهد و انسانها معمولا تنوع را دوست دارند؛ تنوع در گلها، تنوع در غذا، تنوع در رنگ ها، و تنوع در چهره ها، همه به نوعی زیبایی انکار ناپذیر و اجتناب ناپذیر هستند.
اینکه گفته شد تنوع اجتناب نا پذیر است، به این معنی که: طبیعت خود متنوع است، در دائره ی کوچکتر تنوع در جامعه ی انسانی- می تواند به مدت بسیار کم از یک پدر و مادر بوجود آید، و آن اینکه: پدر و مادر، فرزند به دنیا می آورند، فرزندان کلان می شوند عروسی می کنند و بالاخره بعد از صد و صد و چند سالی نواسه ها و نتیجه های اینها به هم بیگانه می شوند و آن رابطه های اولیه را ندارند که این خود تنوع به وجود آمده از پدر و مادر واحد است.
انسان ها کاملا تنوع پذیر هستند، صرف کردن غذای یکنواخت در عادات غذایی برای آنها خسته کننده و بی مزگی بدنبال دارد و همین طور؛ یک نوع بو، یک نوع رنگ...

اما وقتی سخن از تنوع در کشور ما زده می شود، چرا این تنوع زیبا نباشد؟ چرا معنای آن زیبایی را از دست می دهد؟
یقیناً تنوع در افغانستان نیز زیبایی است و آن مفهوم زیبایی را دارد؛ اما این زیبایی در اثر بیسوادی، جنگ و زیاده خواهی ها رنگ و معنایش را باخته، کم رنگ شده و زندانی.
برای  داشتن یک جامعه ی زیبا و پیشرفته تنوع را بپذیرم و به بسیار آرامی و راحتی آغوش باز کنیم، به فردی یا افرادی که از فرهنگ، دین، قوم و زبان متفاوتی برخور دار است احترام گذاشته شود و اینکه از فرهنگ، دین و زبان او چیزی آموخته شود، خود زیبایی است و خود پیشرفت. به این وسیله افراد، با وجود گوناگونی و تفاوت، به ارزش ها دست گذاشته و از آنها یاد و به آنها احترام می گذارند، نه از زبان و رنگ و نژاد.

در حقیقت با احترام گذاشتن و پذیرفتن این پدیده ی اجتناب ناپذیر طبیعت، ملت ها، پایه ی خوش بختی، سعادت، رفاه و آسایش خویش را مهیا ساخته است و سرنوشت خودش را به راه پیشرفت و ترقی رهنمون ساخته.
چنانچه تاریخ گواه است؛ ملت هایی که با این پدیده ی از بین نرفتنی طبیعت جنگیدند و قدم برای نابودی هم نوعان خود – از نژاد، زبان، دین و رنگ - دیگر گذاشتند، خود در کام اهداف شوم شان فرو رفتند، و کشور هاییکه تنوع را پذیرفتند و به آن احترام گذاشتند، سفید و سیاه، قد کوتاه و قد بلند ... نگفتند و پدیده ی به نام انسانیت، صلح، برادری و احترام به یگدیگر را جزء اصل متحد کننده این تنوع قبول کردند و به آن عمل کردندبه آرامش، رفا و پیشرفت نزدیگ تر اند.
از طرف دیگر کشور های که در درون خویش تنوع را نادیده گرفت و نوع تشدد و فتنه و زور گویی را به میان آورد، روی خوشی ندیدند و شاید هم نبینند که مثال های از این نوع کم نیستند، یکی هم کشور ما.
به باور من تنوع ادیان، تنوع نژاد، تنوع افکار و باور ها، تنوع زبان، تنوع رنگ، تنوع چهره و تنوع خاصیت های انفرادی افراد بشر، همه زیبایی هستند و به این زیبایی باید احترام گذاشت و با آغوش باز پذیرفت و ارزش ها را در آن جستجو کرد. در صدد تخریب این تنوع بر آمدن به هر وسیله ی که باشد کار نهایت نادرست است.

 محمدرضا احسان