Sunday 20 April 2014

2014 و سردرگمی افغانستان



2014 و سردرگمی افغانستان
هنوز 2014 از راه نرسیده بود، تعبیر های زیادی از این سال وجود داشت، و این از آنجا ناشی میشد که قرار بود نیروهای خارجی از افغانستان بیرون شوند، دیدگاهای متفاوت در مورد این سال وجود داشت، 2014 نقطهء اوج در تاریخ افغانستان است، افعانستان مستقل میشود، افغانستان بسوی پیشرفت گام بر میدارد، افغانستان به طرف جنگ های داخلی می رود، سال فرار سرمایه ها از افغانستان است... در نهایت 2014 رسید؛ امید ها، آرزوها، صلح، امنیت... و در مقابل: ترس از جنگ داخلی، عدم اعتماد به دولت، ادامه حملات تروریستی و ده ها موضوعات دیگر آمدند تا در آیینهء 2014 حق یا باطل بودن شان را نشان دهند، 2014 ده ها موضوعات و وقایع جالب را در همین ابتدا با خود داشته که هرکدام برای آینده افغانستان نقش مهم دارد ، ادامهء تنش های رییس جمهور کرزی و باراک اوباما، خبر آزاد سازی ده ها تن از زندانیان بگرام، فاش شدن اسرار توطعهء کاخ سفید در انتخابات ریاست جمهوری گذشته، انتخابات ریاست جمهوری، پای در هوا ماندن پیمان امنیتی بین کابل و واشنگتن اعلان جنگ آقای خواصی بر علیه امریکایی ها...
با این حال می توان گفت 2014 تا هنوز که مدتی از آن گذشته؛ برای مردم افغانستان شکل یک معما را دارد و مردم علاقه مند حل این معما.
تنش ها میان کابل و واشنگتن در مورد امضای پیمان امنیتی بین افغانستان و ایالات متحده هم چنان در نقطه قوت است، با نشر شدن کتابی که در آن از یک توطعهء در انتخابات قبلی پرده برداشته شده بود، تا اندازهء مشخص شد که این تنش ها متاثر از انتخابات هم بوده و رییس جمهور افغانستان می خواهد که با امضا نکردن پیمان امنیتی کمی از عقده های دلش را خالی کرده باشد و از طرف دیگری بعضی امتیازات را که مد نظر دارد نیز از امریکا بگیرد. امضا شدن این پیمان شاید در یک طرف افغانستان را به آیندهء بهتر و امن تر امیدواری دهد و کمک های بین المللی را برای افغانستان به همراه داشته باشد و در طرف دیگر، این پیمان ممکن به استقلال و آزادی افغانستان نقطه سوال باقی بگذارد. ولی به نظر می رسد که در حال حاضر امضا شدن این پیمان بیشتر به نفع افغانستان تا تاخیر یا امضا نکردن آن. موضوع دیگری که نگرانی های زیادی را در بین مردم بوجود آورده، موضوع آزادسازی ده ها تن از مخالفین از زندان بگرام می باشد، این در حالیست که سال گذشته نیز تعدادی از زندانیان، از زندان رها شده بود، اما بزودی به صف مخالفین پیوسته بودند و بار دیگر در ویرانی های کشور سهم گرفتند، تا اینکه تعدادی از آنها، بار دیگر در قضیهء دیگری در قندهار دستگیر شد. هر چند شاید رییس جمهور کرزی این کار را برای نزدیک ساختن طالبان و مخالفین انجام می دهد، تا به پروسهء صلح و آوردن امنیت کمک کند، اما به نظر می رسد که اینکار نتیجهء چندانی را در پی ندارد و تنها پیامد های این رها کردن ها، بیشتر به ضرر افغانستان است تا فایده.
در مجموع وقتیکه نظری به وضعیت فعلی افغانستان داشته باشیم، می بینیم که افغانستان در یک سردرگمی تمام بسر می برد. بی ثمر بودن  پروسه صلح در سال های گذشته و اکنون، مشخص نبودن صف مخالفین و تروریستان که هر روز بر ویرانی های افغانستان می افزاید، پای در هوا ماندن پیمان امنیتی بین افغانستان و ایالات متحدهء امریکا، رهایی مخالفین دولت افغانستان از زندان بگرام، اعلام جنگ تعدادی، از درون دولت بر علیه امریکا و نیرو های بین المللی و...
این ها و موضوعات دیگری از این قبیل، در حقیقت افغانستان سرگردانی را ترسیم می کند که هرروز تشویش ها و نگرانی ها در آن بیشتر شده و بر سرگردانی اش می افزاید، ضرر های اقتصادی را به افغانستان هدیه می کند، زمینهء فرار سرمایه را فراهم می کند، صفوف مخالفین را قویتر ساخته و مردم این سرزمین را آشفته تر می سازد. رییس جمهور افغانستان، اگر خواسته باشد، کسیست که می تواند کشور را از سردر گمی فعلی برهاند و مسیر حرکت کشور را مشخص نماید. راه دیگری نزد فعالین مدنی و مردم کشور است که می توانند، بصورت جدی، با اعتراضات شان از صاحبان قدرت بخواهند که افغانستان را از این سردرگمی نجات دهند

محمدرضا احسان

No comments:

Post a Comment