Sunday 29 June 2014

بی آزار و خلق آزاری





امروز، وقتی از پیش شفاخانه مولا علی ـ گولایی دواخانه ـ بطرف کوته سنگی روان بودم، موتری خورد و سه رنگی توجه ام را جلب کرد، در نگاه اول، فهمیدم که باید بشردوست باشد؛ بشردوست در سیت پشت سر موتر و راننده اش پیش رو، به سمت پل سرخ یا شاید پارلمان در حرکت بود.
موتری سه رنگ ـ سیاه، سرح و سبزـ مثل تکسی، کورولا یا موتر های شخصیء دیگر بدون دغدغه و بادیگارد و دنگ و فنگ به پیش می رفت، به هیچ پیاده، بایسکل یا موتری آزاری نمی رساند، مثل افراد عادی این شهر به آرامی حرکت می کرد... بشردوست را همه می شناسید فکر نکنم بیشتر از این نیاز باشد که بنویسم.
اما بر خلاف این انسان متواضع و فروتن؛ دیگر سیاسیون این شهر و این کشور با موتر های ضد گلوله و بی ام دبلیو و بینز ... هر طرف که می رود 20 تا 30 دقیقه هزاران موتر باید بایستد، هزاران انسان باید از کارش پس بماند، هزاران انسان باید به وعده های که داده عمل نتواند و دروغ گو شود... تا این افراد از آن ساحه عبور کنند، کاندیدان ریاست جمهوری هر کدام ده ها موتر دنبال خویش می برند و این باعث می شود که هزاران موتر و هزاران انسان معطل عبور اینها شوند؛ و همین طور وکلای پارلمان، وزرای محترم کابینه، جنرالان، وکلای و کاندیدای شورای ولایتی.
رییس جمهور اما، باید یک روز تمام، آن منطقه تعطیل شود تا رییس جمهور بیاید و از آن جا عبور کند.
در همه حال من و تو و این مردم رنج کشیده و ستم دیده باید تحمل کنیم و رنج بیشتر بکشیم.

No comments:

Post a Comment