خرافات و راه های رهایی از آن
امروزه در
بسیاری از جوامع دنیا باور ها تغییر کرده و مردم از باور های خرافی و باورهای
دیرینه رو گردانیده و به تعقل و خرد ورزی روی آورده اند.
بعضی باور های ابتدایی، کور کورانه و دیرینه جایش را به استدلال، برهان، و
عقل گرایی داده است که در نهایت به شکل مثبت در جوامع یاد شده تاثیر داشته و آن
جوامع را از هر لحاظ در رده های بالاتری رسانده است. درست در خط تقابل کشور هایی
هم هستند که جوامع شان غرق در خرافات و باور های کور کورانه و دیرینه هستند. از
اینرو کشورهای شان هم عقب مانده و هم دچار مشکل های فراوان هستند. بنا بر این،
احساس می شود که جوامع دومی باید برای از بین بردن خرافات و کهنه اندیشی های رایج
در بین مردمش کار های اساسی و بنیادی را انجام دهند تا از یک طرف تقلید و کور
کورانه عمل کردن و باور داشتن را تضعیف و در نهایت از بین ببرند، و از طرف دیگر
جامعه ی خویش را به سوی تعقل و روشن اندیشی سوق دهند.
یکی از همان جوامع رده ی دوم جامعهء
افغانستان است که خرافات به شکل بسیار وسیع و گسترده در بین مردم عامه جای دارند و
زندگی شان را تحت تاثیر قرار داده است. بیشتر از هر کاری مردم افغانستان نیازمند
برون رفت از چهار دیواری هایی به نام خرافه و خرافات می باشند که زندگی فردی و
اجتماعی شانرا به نوعی صدمه زده و بعد از این هم صدمه خواهد زد. این خرافه ها و باور
های بدون استدلال و اندیشه های بی بنیاد، هرچه که باشد باید فرش وسیع اش را از سر
زمین ما بردارد و در عوض آنها تعقل و تفکر جای بگیرد.
در قسمت اول
بدانیم خرافات چیست و به کدام باورها خرافه گفته می توانیم.
خرافات چیست؟
لغت نامه ی
اکبر دهخدا خرافات را اینگونه تعریف می کند: خرافات سخنان پریشان و نامربوط ،
سخنان بیهوده و پریشان که خوش آیند باشند".(1)
"خرافات از جمله اعتقاداتی اند که بر
پایه های غلط و غیر واقعی بنا شده اند".(2)
خرافه عقاید
نامعقول است که اتفاقات آینده به وسیله روابط خاصی متاثر می شوند، بدون اینکه یک
رابطه ی نسبتی داشته باشند.(3)
"در لغت
نامه حسن عمید خرافات جمع خرافه به معنای حدیث باطل ، سخن بیهوده و یاوه آمده
است".(4)
"تعاریفی دیگر از گوشه وکنار جهان نیز
وجود دارد از جمله: خرافات عبارتند از اعتقادات ، باورها یاانجام کارهایی که
هیچگونه ریشه عقلانی ندارند. خرافات به اسطوره ها و پیشگویی ها مربوط می
شوند." (5)
نمونه های از خرافات در افغانستان:
ü
چشم زخم زدن
یا حسد کردن؛ این باور بیشتر اوقات به خاطر تاثیرات روانی یی که روی افراد می گذارد
سبب بیماری ها و مشکلات می شود، چه بسا که در بین افراد روابط را تیره می سازد و
کسانی را که به این چیز ها باور دارند، وا می دارد که از شخصی که گفته می شود حسد
کرده، نفرت پیدا کند.
ü "فال و فال گیری؛ اولین کسانی که
فالگیری را شروع کردند کولی های فرانسوی بودند و کم کم این کار ها در ایران و
افغانستان رایج شد."(6)
ü
در بعضی مناطق
افغانستان رایج است که یک ماه خاصی را برای عروسی مناسب نمی داند و می گویند که
این ماه خالی است و هرکسی که در این ماه ازدواج کند، صاحب اولاد نمی شود.
ü
تقریبا در
تمام قسمت های افغانستان رایج است که هرگاه کسی مسافرت می رود، خانواده اش از
دنبالش آب می اندازد و گفته می شود که آب روشنی است و بخیر برود.
ü
باور به این
که خنده ی زیاد حتمن دنباله ی خود غم و گریه دارد، نیز نوعی از خرافه است
ü
باور به
تعویض، تعویض نویسی، دعا، جادو و جنبل نیز از جمله خرافاتی است که ریشه ی بسیار
عمیقی در بین مردم دارد.
ü
باور به این
که شب خانه را جاروب کردن گناه دارد و نباید خانه را شب جاروب کرد یا جاروب را اگر
به بدن کسی بزنی، عمر او کم می شود.
ü
ناخن های خود
را در شب نباید گرفت، ناخن های انگشت های پا و دست را در یک زمان و در یک مکان
نباید گرفت، که اینکار گناه دارد و خیر و روزی از آن خانه فرار می کند، اگر گرفته
شود باید به اندازه ده قدم فاصله داشته باشد، یا اینکه گفته میشود که گرفته شدگی
ناخن ها را باید یک جای جمع کرد واگر جمع نشود و هر طرف افتاده باشد، انسان روز
قیامت سرگردان می شود.
ü
باور به خواب
دیدن و تعبیر آن خواب که خوب خواهد بود یا بد.
ü
باور به اینکه
دیدن زاغ سیاه در هنگام قاغ قاغ کردن سبب غم و اندوه می شود یا یکی از نزدیکان آن
شخص می میرد، خرافه ی است که در بسیاری از جا های افغانستان ریشه دارد.
ü
دست بوسیدن،
بوسیدن دست بعضی اشخاص که گفته می شود نسب شان به شخصیت های خاص می رسد.
ü
بعضی ها بارو
دارند که روح بعضی اشخاص پس در این دنیا می آید و حتی بعضی ها می گویند که اشخاصی
را که مرده اند، بعد از مرگ شان دیده اند، که این خود خرافه است.
ü
بعضی جاهای
افغانستان این گونه باور وجود دارد؛ هرگاه سر دو شخص باهم برخورد کند، هر دو فورا
تف کند، اگر نه هردو دشمن یا دیوانه می شود.
ü
در مزار شریف
این گونه باور وجود دارد که هرکس که موترهای خودرو یا موتورسایکل دارد باید حتمن
به روضه ی سخی برود، اگر نرود کارش برای روز شنبه رو براه نخواهد شد.
ü
در بعضی جاهای
افغانستان باور بر این است که بعد از چهار بجه ی بعد از ظهر و در طول شب پول دادن
به کسی بد است، اگر پول بدهد متباقی پولش تا صبح دیگر باقی نمی ماند و مصرف خواهد
شد.
ü
باور به
اینکه، اگر پلک چپ بپرد، نشانه ی شوم است و اگر پلک راست بپرد نشانه ی خوبی و خوشی
است و باید یک کاغذک خورد یا کاه را برای مدتی بالای پلک باید گذاشت.
و صد ها نمونه
های دیگر که در بین مردم عامه وجود دارد.
منشاء خرافات:
o
"از نظر
روانشناسان، خرافات در مواقع حساس و لحظه های عدم اطمینان و اعتماد بر آینده بوجود
می آید، مثلا در ارتباط مسائلی چون تولد، مرگ و مرض و ... تا از این طریق از
اظطراب و تشویش رها شده، تسکین خاطر یابند، که این غلط است، اگر بپذیریم که خرافات عامل کاهش
دهنده اضطراب است ، بنابراین روشن می شود که چرا طبقاتی از مردم که مدام در معرض
خطر قرار دارند از بقیه مردم خرافی ترند و نیز طبق تحقیقات انجام شده افراد فوق
العاده متعصب خرافی ترند . طبقات اجتماعی هر چه پائین تر باشند ، شخص خرافی تر است
.اما هر چه تحصیلات عالی تر باشد خرافات کمتر و هر چه هوش بیشتر باشد فرد کمتر
خرافی می باشد".(7)
o
"منشاء اساسی همان روح و نفس بشر می
باشد که در مقابل هیجانات مختلف واکنشهای متفاوتی از خود بروز می دهد و اگر بشر از
قدیم الایام این قدرت را داشت که بطور منطقی هیجانات خود را کنترل کند مسلماً
خرافاتی در کار نبود . بطور خلاصه می توان گفت که بشر سه عیب بزرگ داشت: یکی اینکه
می ترسید، دیگر اینکه زود خیره می شد و حیرت می کرد و سوم اینکه نادان بود".(8)
o
"روح
تنبلی که در انسان وجود دارد. و این هم یعنی، ما انسانها تنبلیم و به اصطلاح حال
نداریم دنبال علت علمی و عقلانی وقایع برویم. چون با خیال!! همه چیز
سریع حل میشود".(9)
o
تقلید ها و
پیروی های کور کورانه از رفتار و کردار دیگران مخصوصا از پدر، مادر و پدر کلان ها
و مادر کلان ها، هم بعضی اوقات مردم عامه را به راه های خرافی و غلط می برد که
ریشه ی خرافات را بیش از پیش وسیع می سازد
و خرافات را از نسلی به نسلی دیگر منتقل می سازد.
اقسام خرافات:
§
"خرافاتی
که جنبه ی فردی و عوام پسندانه دارد. این گونه خرافات ، عقایدی واهی را در بر می گیرد ، که افراد
یا اقلیتهای خاص در یک جامعه به آن معتقد هستند و طبعاً زیان رفتارهای ناهنجار
ونگرانی های برخاسته از آنها، ضمن آنکه مستقیماً به خود آن اشخاص خرافه پرست می
رسد بطور غیر مستقیم دامن اجتماع آنها را نیز می گیرد". (10)
§
خرافاتی که جنبه ی اقتصادی و سیاسی
دارند:
سیاسی و اقتصادی از این
لحاظ که بعضی اشخاص از انتشار این خرافات منافع اقتصادی و سیاسی خویش را دنبال می
کنند.
§
خرافاتی که جنبه ی اجتماعی دارد، بعضی
خرافات برای مقاصد خاصی توسط افراد خاصی به کار برده می شود که "خرافات
اجتماعی ، افکار موهوم و علایق و احساسات غیر منطقی است که اکثریت جامعه به آن
معتقد و پا بند می شوند و گاه آنگونه از آنها هواداری میکنند که برای حفظ و
بقایشان حاضرند جان و مال خویش را فدا سازند" (11).
راه های برون رفت از خرافات:
§
در این هیچ
شکی نیست که هر قدر سطح آگاهی مردم بالا رود و مردم آگاه شود به همان اندازه
خرافات از جامعه دور می رود. پس نیاز است که سطح آگاهی مردم از طریق راه اندازی
برنامه های خرافه زدایی و معلومات دهی در مورد خرافات، بالا برده شود.
§
معلمین،
محصلین و اشخاص آگاه و متنفذ در مورد اضرار خرافات به مردم معلومات بدهند و راه های عقلانی ی برون رفت از خرافات را به
مردم نشان دهد.
§
افراد آگاه و
تحصیل کرده، از طریق برنامه های آگاهی دهی و آموزشی افکار مردم را به طرف تعقل،
تفکر و اندیشیدن هدایت نماید، تا از این طریق تقلید کور کورانه از اجداد و افراد
اطرف از بین رفته و خرافات به حد اقل اش برسد.
§
در مکاتب به متعلمین در مورد خرافات و و راه های برون
رفت از خرافات آموزش داده شود. و به آنها آموزش داده شود که چگونه عقلانی
بیاندیشند.
محمدرضا احسان
_____________________________________________
منابع:
1.
لغت نامه ی علی اکبر دهخدا، تهران سازمان لغت
نامه ، 1258 – 1334 هجری شمسی
2. http://jaleb.wordpress.com/2008/05/13/%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA/
4. لغت نامه ی حسن عمید، تهران ، امیر کبیر ، 1379
، ج1، ص 843
5. خرافات و راه درمان آن، نوشته ی محبوبه احمدی
شجاع، مدرسه ی علمیه ی نرجس
7. خرافات و راه درمان آن، نوشته ی محبوبه احمدی
شجاع، مدرسه ی علمیه ی نرجس
8. همان منبع: خرافات و راه درمان آن، محبوبه احمدی
شجاع
10. خرافات و راه درمان آن، نوشته ی محبوبه احمدی
شجاع، مدرسه ی علمیه ی نرجس
11. همان منبع: خرافات و راه درمان آن، محبوبه احمدی
شجاع
No comments:
Post a Comment