Sunday, 31 May 2020

کووید19 و مشکلات پناهندگان افغانستان در دهلی


رضا احسان
نشر شده در وبسایت اطلاعات روز:

«سلام، خوب هستید؟ ببخشید، می‌شود چند دقیقه از وقت‌تان را به من بدهید، در مورد مهاجران افغان در دهلی تحقیق می‌کنم، اگر وقت داشته باشید چند سوالی از شما بپرسم؟»
«بله، حتما. بپرسید. گهگاهی بعضی‌ها می‌آیند و در مورد مهاجران افغانستان سوال می‌کنند و گم می‌شوند. نه کاری می‌کنند و نه کمکی. شما هم بپرسید، گپی نیست
مخاطبم مردی لاغراندامی‌ است که در یک گوشه‌ی شلوغ و نامنظم یک کوچه‌ی تنگ و پررهرو در منطقه‌ی «تیلک-نگر» از مربوطات دهلی سمبوسه می‌فروشد. موهایش بیش‌تر از نصف سفید شده و چشمانش فرورفته در استخوان‌های نحیف سر. وسایل اندکی، به‌شمول یک کراچی، برای پختن سمبوسه در پیش رویش قرار دارد و پسربچهی ده-یازده ساله همراهی‌اش می‌کند. وقتی سوال‌هایم را در مورد مسائل مربوط به مهاجران و مشکلات آن‌ها مطرح می‌کنم، خانمی با اندام کوچک، چهره‌ی روشن، بینی کشیده و چشمان گرد، ایستاده در کنارم را متوجه می‌شوم که منتظر است در اولین وققه سمبوسه بخرد. وی، وقتی متوجه می‌شود در مورد اوضاع مهاجران افغان می‌پرسم و به دقت به حرف‌های مرد سمبوسه‌فروش که از مشکلاتش صحبت می‌کند گوش می‌دهم، پس از اندکی تأمل از من می‌خواهد با شوهر وی نیز گفت‌وگو کنم. شماره‌ی تلفن شوهرش را به من می‌دهد و قرار می‌شود روز بعد با آن شماره به تماس شوم و با شوهر وی صحبت کنم. وی سمبوسه‌اش را می‌گیرد و راهی می‌شود.
پیرمرد از زندگی پرمشقت و دشوار مهاجرت می‌گوید؛ از ناامنی زادگاهش، غزنی می‌گوید؛ از سرنوشت نا معلوم «کِس»اش در دفتر کمیشنری عالی ملل متحد در امور پناهندگان می‌گوید؛ از دشواری‌های خرج درآوردن و پرداخت کرایه‌ی خانه می‌گوید؛ از آینده‌ی فرزندانش می‌گوید  و از نارضایتی‌اش از آنچه در افغانستان جریان دارد می‌گوید.
طبق وعده و هماهنگی برای صحبت تیلک-نگر رفتم، خانم یادشده با شوهرش، درحالی‌که دو فرزند کوچک آن‌ها را همراهی می‌کردند در یک کنار سرک در داخل کوچه‌ی تنک و باریک آمدند و صحبت آغاز شد. قصه‌های کم‌وبیش مشابهی داشتند. گفتند هشت سال است در بی‌سرنوشتی زندگی می‌کنند. به‌دلیل پایین‌بودن کرایه‌ی خانه این منطقه را انتخاب کرده‌اند، با این حال، حتا نمی‌تواند از پول کار همسرش مصارف و کرایه خانه و برق را به‌صورت کامل پوره کنند. همسرش از عدم دسترسی به کار مناسب و با درآمد شکایت داشت. برایم گفت اگر کاری می‌توانم یا کدام مؤسسه‌ای را میشناسم که کاری می‌تواند، عکس‌های کارت‌های‌شان را را می‌توانم بگیرم و با آن‌ها به تماس شوم.
این گفت‌وگوها و صحبت‌هایم با مهاجران افغان برمی‌گردد به چندین ماه قبل از همگانی‌شدن ویروس کرونا و وضع قرنطین عمومی.
بار دیگر، پس از مدت طولانی و تغییرات قابل ملاحظه در نحوه‌ی زندگی روزمره، روابط اجتماعی، کاروبار، و عادات اجتماعی مردم، طی چند روز پیش با استفاده از مصاحبه تلفنی با شماری از مهاجران افغان در دهلی به تماس شدم. برای‌شان قصدم را از تماس بیان می‌کردم و توضیح می‌دادم که روی تأثیرات کرونا و تأثیرات وضع قرنطین عمومی بر زندگی مهاجران افغان تحقیق می‌کنم و می‌خواهم بدانم پس از قرنطین چه مشکلاتی برای مهاجران افغان در دهلی پیش آمده است. در جریان مصاحبه با جواب‌های متفاوت و ذکر دشواری‌های جدی مواجه شدم. آنچه که در این میان مشترک است، فشار روحی-روانی مضاعف ناشی از قرنطین عمومی، از دست‌دادن کار و وظیفه و باقی‌ماندن شبانه‌روزی در خانه است. تعدادی نیز از از دست‌رفتن منبع درآمد می‌گویند و بیان می‌کنند که اکنون، یک ماه است کرایه‌ی خانه نپرداخته‌اند و قادر نبوده‌اند که از درآمد ماه‌های قبل از قرنطین پس‌انداز کنند و کرایه‌ی خانه را برای ماه دوم  قرنطین بپردازند. وقتی می‌پرسم آیا کمکی از طرف «سازمان ملل» یا دولت هند و یا سفارت افغانستان یا کدام نهاد دیگر دریافت کرده‌اند، پاسخ اکثریت منفی است، به استثنای تعدادی که از طریق ابتکار مشترک دفتر کمیشنری عالی ملل متحد در امور پناهندگان و «باسکو» اوراق رهنمایی و معلومات در مورد کرونا و مقدار مواد خوراکه و مواد ضدعفونی‌کننده دریافت کرده‌اند.
برعلاوه‌ی فشار روحی-روانی ناشی از مهاجرت و بیماری کووید 19، اکثریت مطلق مهاجران افغان که از طریق کارهای شخصی، ترجمانی، سبزی‌فروشی، نانوایی و برگرفروشی، یا کار در سلمانی، دواخانه، هتل، دفاتر خصوصی و فروشگاه‌ها امرار معاش می‌کردند، کارهای‌شان را از دست داده‌اند و مدت بیش‌تر از دو ماه می‌شود که خانه‌نشین هستند. با این وصف، تعدادی نیز هستند که کارهای شان را از طریق خانه به پیش می‌برند و یا از قبل وظیفه‌ی نداشته‌اند.
با این حال، تمام قصه‌ی پناهندگان افغان در هند، به شرح غم‌انگیز عصر قرنطینه خلاصه نمی‌شود، بلکه این داستان همیشه یک رخ دیگری نیز با خود داشته است. طی سال‌ها زندگی در هند، مهاجران افغان در بخش‌های مختلف پویایی و تحرک خاصی به‌وجود آورده است. غذاهای افغانی که در رستوران‌های لاجپت-نگر و بوگل تهیه می‌شود شهرت خاص خویش را دارند. فرهنگ افغان‌ها نیز بر زیبایی این شهر افزوده است. مهاجران افغان در بخش‌های مختلف کار می‌کنند، در فعالیت‌های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی نقش داشته‌اند و رنگ‌هایی بر رنگ‌های زیبای قبلی افزوده‌اند.
وقتی از تعدادی پرسیده می‌شود که گفتنی دیگری دارند، به خواست‌های‌شان و مسائلی که با آن روبه‌رو هستند، اشاره می‌کنند و می‌گویند نیازمند همکاری کمیشنری عالی ملل متحد در امور پناهندگان و حکومت افغانستان و حکومت هند هستند تا در قسمت دسترسی بهتر به خدمات صحی، امرار معیشت و رسیدگی به تمدید اسناد و مشکلات دیگرشان که در زمان قرنطینه با آن روبه‌رو شده‌اند رسیدگی کنند.
***
زندگی در دوره‌ی کرونا؛ باهم این دوره را بنویسیم
در سال 1900 در کابل وبا آمد. مرض واگیر و مهلکی که هر چند سال یکبار می‌آمد و هر بار، طی سه-چهار ماهی که دوام می‌کرد، جان آدم‌های بسیاری را در شهر می‌گرفت. دلیل اصلی شیوع مکرر مرض، آب رودخانه‌ی کابل بود که مردم از آن هم در شست‌وشو استفاده می‌کردند و هم در پخت‌وپز.
ما این حادثه را می‌دانیم به‌دلیل این‌که فرنک مارتین، کارمند انگلیسی دولت، تمام این‌ها را دید و بعد در کتاب خاطرات خود نوشت. ساکنان کابل اما هیچ سند مکتوبی از وحشت وبا در آن سال‌ها از خود بر جای نگذاشته‌اند. چه بسا فجایعی که در تاریخ ما اتفاق افتاده و امروز یا ما آن‌ها را به یاد نداریم و یا وارونه به یاد داریم.
در این روزها که ویروس کرونا دنیا را درنوردیده و به یک بلای عالم‌گیر بدل شده است، برخی مورخان پیشنهاد کرده‌اند که مردم تجربه‌های شخصی‌شان را ثبت کنند تا سندی باشد برای آیندگان.
ما در یک لحظه‌ی مهم تاریخی زندگی می‌کنیم و مشاهدات شخصی ما سند باارزشی برای فهم این لحظه در آینده خواهد بود.
ثبت مشاهدات شخصی به‌خصوص در افغانستان مهم است؛ جایی که هم ملت نانویسا است و هم دولت. به همین دلیل، آیندگان ما درباره‌ی حوادث این روزها به معلوماتی که توسط شاهدان عینی ثبت شده باشد، دسترسی محدود خواهند داشت؛ درست همان‌طور که امروز ما به سختی می‌توانیم معلومات قابل اعتمادی درباره‌ی حوادث بزرگ قرن‌های گذشته‌ی خود پیدا کنیم.
بی‌گمان، روزنامه‌ها به مثابه تاریخ مکتوب یکی از گزینه‌های اصلی و بی‌بدیل برای ثبت این تجربه‌ها است. بنابراین از شما مخاطبان گرامی دعوت می‌کنیم از تجربه‌‌های شخصی خود، از تغییرات و تأثیراتی که این بیماری همه‌گیر در زندگی شخصی و کاری، خانوادگی و اجتماعی‌تان آورده، از بیم‌ها و امیدها و از سختی‌ها و نگرانی‌های که با آن درگیرید و از آنچه در اطراف و محل زندگی‌تان می‌بینید، از طریق ما برای آیندگان روایت کنید.
روزنامه اطلاعات روز یادداشت‌ها، تجربه‌ها، چشم‌دیدها و روایت‌های شما را منتشر می‌کند.