بیوگرافی داکتر سمیع حامد


سمیع حامد از شاعران معاصر افغانستان است . دکتر سمیع حامد در کنار سرایش شعر در زمینهءموسیقی نیز فعالیت دارد . ترانه ‌ها و آهنگهای " آلبوم تری راری" و بعضی آهنگهای دیگر وجیهه و فرید رستگار از اوست و برای فرهاد دریا ترانه ساخته است . موسیقی شعر وعاطفۀ اجتماعی شعرش سبب شده که بسیاری از آواز خوانان شعر هایش را بخوانند . یکی از شعر های او را با مطلع :

گر جهنم ساختم فردوس هم می‌سازمت ای وطن می‌سازمت آخر خودم می‌سازمت !

چندین هنرمند آهنگ ساخته اند ( فرهاد دریا ، حفیظ و صال ، اسد بدیع ، شهنا ) . حامد همچنان چندین طرح تیاتری آموزشی برای استاد قیوم بیسد نوشته است که در افغانستان اجرا شده اند از جمله " برادران و هیولا " ، " گمشده" ، " چتری" .

حامد نخستین شاعر افغان است که همیشه برای کودکان نیز برنامه شعرخوانی برگزار می‌کند و برای آنها شعر میخواند . سمیع حامد " کل کلان" یا مشاور اول نشریه مشهور طنز " کلک راستگوی" نیز بوده است . سمیع حامد یک کارتونیست سیاسی و یک طنزنویس نیز است . از مهمترین شاعران مقاومت افغانستان به شمار میرود و تا حال بیش از بیست کتاب نشر کرده است. آخرین کتاب‌ های او " بید مجنون گفت با من" ، " بریز به خیابان" و " بود نبود یک تروریست" نام دارد .

دکتر عبدالسمیع حامد در سال
۱۳۴۸ هجری شمسی در دهکده شهر بزرگ ولایت بدخشان به دنیا آمد . او از دانشکده طب ولایت بلخ گواهینامه ماستری طبی دارد و ادبیات فارسی دری را بصورت خصوصی آموخته است . دکتر حامد در قالب ‌های گوناگون شعری طبع آزموده . طی سالهای دهه شصت و هفتاد هجری شمسی سمیع حامد توانست شمار زیادی از اشعارش را به نشر برساند . وی در شهر مزار شریف اقامت داشت و با سازمان جهانی صلیب سرخ و هلال احمر همکاری می‌کرد . پس از اشغال شهر مزار به دست طالبان ، حامد به پاکستان رفت و در شهر پیشاور اقامت گزید و در همانجا همکاری با سازمان غیر دولتی موسوم به مرکز تعاون افغانستان را آغاز کرد . در طول مدت اقامتش در پیشاور صد ها مقاله نوشت و آنها را به نشر رساند . در سال ۱۳۷۹ هجری شمسی به همراه خانواده کوچکش به عنوان پناهنده به دنمارک رفت و به این صورت دامنۀ مهاجرتش وسیع تر گردید . در آنجا نیز به آفرینش آثاری دست یازید و در اواسط سال ۱۳۸۰ به تأسیس انجمن نویسندگان افغانستان در تبعید پرداخت. با آغاز دور جدید سیاسی و نظامی در افغانستان حامد دیگر هوای ماندن در غرب را از سر برون کرد و به افغانستان برگشت و در آنجا انجمن دفاع از حقوق نویسندگان را بنیاد نهاد .

دکتر سمیع حامد اکنون در کابل زندگی می‌کند و مشاور تلویزیون خصوصی طلوع و مشاور انجمن قلم دنمارک و ناروی است . در سال‌ های آخر در این زمینه ‌ها کار کرده است :

• مشاور ارشد تلویزیون ملی افغانستان
• مشاور انحمن بین ‌المللی قلم
• مشاور مرکز فرهنگ و انکشاف دنمارک
• مشاور بنیاد جهانی خانه ‌های حقوق بشر
• مشاور سازمان جهانی مبارزه با سانسور موسیقی
• مشاور تلویزیون خصوصی طلوع

سمیع حامد به سال
۲۰۰۳ جایزه بین ‌المللی آزادی رسانه ها " IFP Award " را از کمیته جهانی حمایت از روزنامه نگاران " CPJ New York " به عنوان « نویسنده آزاد » به دست آورد . وی همچنان جایزه اول شعر کانون حکیم ناصر خسرو ، جایزه اول شعر فردوسی انجمن آزاد نویسندگان را به دست آورده است . از خصوصیات منحصر به فرد سمیع حامد در شعر افغانستان یکی هم این است که در هیچ شکلی از شعر کلاسیک و نو نیست که از وی آثاری نباشد . از قصیده و غزل و رباعی و دوبیتی گرفته تا هایکو و شعر نیمایی و شعر سپید . دکتور سمیع حامد از مطرحترین چهره هاست . پیرامون نظریه‌ های ادبی و نقد ادبی از مهمترین چهره ‌ها ست . سمیع حامد برندهء جایزهء کورت توخولسکی انجمن قلم سویدن سال 2010 است .

جناب سميع حامد در
۲۵ نوامبر سال ۲۰۰۳ عيسوی برنده جايزه بين المللی آزادی مطبوعات گرديد .کمیته حمایت از روزنامه نگاران ضمن تایید این خبر در مورد سمیع حامد اعلان داشت وی یک نویسنده شاعر کاریکاتوریست و ناشر مستقل است.

همینطور این کمیته سمیع حامد را بعنوان يکی از برجسته ترين فعالان افغان که برای تحقق آزادی مطبوعات کار می کنند معرفی کرده است.


آخر٫ خودم!

گر جهنم ساختم فردوس هم ميسازمت
ای وطن ميسازمت آخر خودم ميسازمت
آنقدر هايی كه ميگويند تنبل نيستم
با تفنگت گر شكستم با قلم ميسازمت
آينه در آينه در رهگذار عاطفه
سنگ اندر سنگ در راه ستم ميسازمت
هر كه آمد بر سرت بم ريخت؛ اما غم مخور
من از آهنپاره های سرخ بم ميسازمت
غم مخور ای خانهء ویران ولی زیبای من
با نفس های امیدم دمبدم میسازمت
تا تو زیباتر شوی گل میشوم گًل میشوم؟
باورم كن یك رقم نی یك رقم میسازمت

مستی

ماييم مست مست تو ای مست مست ما
گيريم دست تو كه بگيری تو دست ما
ماييم بند آب ازل:بستر غزل
صد كاخ نو خراب شود از شكست ما
گاهی زمين شويم گهی آسمان ببين
در راه اشتياق خود اين خيز و جست ما
با چشم ما طلوع كند هرچه روشن است
دنيا غروبسار شود از نشست ما
آويخته ست مثل دل ما ز عرش تو
انگور كهكشان تو از داربست ما
از قصه های بود و نبود٫ آه بگذريم!
بود تو بوده بودهء هر بود و هست ما

No comments:

Post a Comment